بيانيه مايلي‌کهن عليه دايي/ يا رب روا مدار که گدا معتبر شود

نوشته شده توسط:امیررضا صفائی تبار | ۰ دیدگاه
شکایت پرسپولیس ودایی از مایلی کهن / استاد تیتر یک شد!

محمد مايلي کهن که اين بيانيه را با اين بيت شعر «يا رب روا مدار که گدا معتبر شود؛ گر معتبر شود از خدا بي‌خبر شود»

آغاز کرده در ادامه آورده است:

« پول پرستي طي هفته گذشته و همچنين پس از بازي با ذوب آهن و برد تيمش بعد از 130 روز (که در کتاب گينس ثبت گرديده است)

با خودشيفتگي و غرور کاذب و دايمي‌اش اظهار فضل نموده با الفاظي که شايسته خودش است مطالبي را بيان کرده

که ناگزير گرديدم جهت روشن شدن افکار عمومي برخي از آنها را پاسخ دهم.

هر چند به دليل وابستگي‌هاي خاصي که ايشان دارد از صدا و سيما گرفته، برخي سايت‌هاي خبري و برخي روزي‌نامه‌ها و همه و همه در اختيارش هستند اما من در جهت پاسخ دادن به ياوه گويي‌هاي او کما بيش با مشکلاتي مواجه هستم.

پول پرستي که مشکل اصلي‌اش خودشيفتگي فراوان و کبر و خودپسندي وصف ناشدني است براي ثابت کردن مردي‌اش مدام از اين عبارت استفاده مي‌کند که "بله من مرد هستم" و عنوان کرده من مردم و زندگي خصوصي‌ام به هيچ احدي ربط ندارد و براي اينکه مسافرت‌هاي متعددي به اروپا دارم و به دليل مشغله زياد (فروختن اجناس بنجل به مردم و خصوصاً به مراکز دولتي آن هم با نرخ‌هاي چند برابر) وقت گرفتن ويزا ندارم لذا ناگزير شدم که دو گذرنامه داشته باشم و در واقع در شرايط فعلي او داراي دو تابعيت است.

يکي ايراني و ديگري آمريکايي. در پاسخ بايد بگويم ايشان عليرغم اينکه ادعاي مدرن بودن و مدرنيته را دارد اما هنوز در جهل و ناداني به سر مي‌برد و نمي‌داند ديگر دنيا تبديل به يک دهکده جهاني شده و او و هم لينکي‌هايش نمي توانند سر مردم را شيره بمالند و بگويند صرفاً‌ فقط اوست که مرد است و مي‌بايست براي سفرهاي متعدد به اروپا و آمريکا داراي دو گذرنامه و دو تابعيت باشد و ديگراني که در طول سال به مراتب بيشتر از او به آمريکا و اروپا سفر مي‌ کنند اما هيچگاه نخواسته‌اند سر تعظيم در مقابل پرچم هيچ کشوري به غير از ايران عزيز فرود آورند خداي نکرده نامرد هستند.

مايلي کهن در ادامه دايي را خودشيفته و متکبر خطاب کرده و آورده است: ثابت کردي که من درست زده‌ام توي خال و حرفم در مورد تو کاملاً‌ درست است والا نيازي نبود اينقدر مرد مرد کني. تو خيال مي‌کني خيلي رندي و مي تواني سر مردم را کلاه بگذاري (در خيلي موارد در کلاه گذاشتن استادي) و چون هميشه با دروغ‌پردازي‌هايت مردم را خام مي‌کني اي کاش تنها به همان جمله که عنوان کرده بودي بسنده مي‌کردي؛ همان که گفته بودي زندگي خصوصي‌ات به کسي ربطي ندارد نه اينکه به دروغ بگويي به دليل مشغله زياد نياز به دو پاسپورت داري آن هم از نوع آمريکايي‌اش.

حالا به من چه ربطي دارد که تو براي دريافت گذرنامه آمريکايي‌ات بايد زير پرچم اين کشور تا مچ پا خم شده و سوگند ياد کني که در صورت نياز و ضرورت در لواي پرچم اين کشور حتي با کشور عزيزمان يعني ايران بجنگي. چه اشکالي داشت که مي‌گفتي من دلم نمي‌خواست و به کسي ربطي ندارد مگر کم هستند افرادي که مانند تو داراي دو تابعيت هستند. مگر کسي به آنها ايرادي گرفته است تازه تو که به خاطر اين کار پاداش هم گرفته‌اي و بدون داشتن مدرک مربيگري سرمربي تيم ملي ايران و سرمربي محبوب‌ترين تيم باشگاهي ايران شدي.

اينها تازه گوشه‌اي از برخورد شديد مديران اين مملکت با تو بوده و واقعاً‌ بايد براي اين همه شدت عمل به تو حق داد که چقدر اين مملکت و برخي از مديران تواناي آن در حق تو جفا کردند. واقعاً‌ بايد به تو حق داد که تا اين حد طلبکار باشي چرا که مي‌بايست سند تمام ايران عزيز را به نام تو مي‌زدند تا ذره‌اي از زحماتت جبران شود.

در جاي ديگري از مصاحبه‌ات عنوان کردي که از قديم گفتند جواب اين گونه افراد خاموشي است (يعني بنده ابله هستم) چه عيبي دارد پول پرستي در دنيايي که تو و امثال تو عاقل هستند من ابله باشم؟! اگر ابله نبودم که ساکت مي نشستم و مانند تو از انواع و اقسام رانت‌ها استفاده مي کردم و باز هم از همه طلبکار مي‌بودم. باري اگر ابله بودن مرفه با درد بودن است بله من ابله هستم اگر ابله بودن بيان مشکلات آحاد جامعه است همان بهتر که من ابله باشم اگر ابله بودن سر به زير برف بردن و تنها خود را ديدن است همان بهتر که من ابله باشم.

در جاي ديگري از مصاحبه‌ات عنوان کردي که من به دهاتي‌ها و اردبيلي‌هاي عزيز توهين کردم. به تو پيشنهاد مي‌کنم اگر قدرت درک و تجزيه و تحليل صحبت‌هايم را نداري حداقل آنها را با وکيل وصي‌هاي لمپن‌ات در ميان بگذار. تو که در اين زمينه کم آدم لمپن نداري. حداقل از آنها بخواه که برايت صحبت‌هاي من را ترجمه کنند. البته يکي از شگردهايت اين است که در صورت نياز و ضرورت چگونه از واژه‌هاي غيرت، تعصب و قوميت استفاده کني و دعوا راه بياندازي در صورتي که کسي نيست که مايلي کهن را نشناسد، چرا که من حتي يک روز مانند تو روي نيمکت ارزشمند تيم ملي تسبيح يک متري در دست نگرفتم و روز ديگر دکمه‌هاي پيراهنم را باز نگذاشتم.

کسي نيست نداند که مايلي کهن نان به نرخ روز خور نيست و اگر علاقه به جاي جاي ميهن اسلامي دارد به معناي واقعي به آن عشق مي‌ورزد نه مثل تو که ادعاي آذري بودن و تعلق خاطر به آنها را ابراز مي کني و اما زشت‌ترين و وقيح‌ترين جملات را در مورد آن عزيزان ابراز کرده‌اي (خصوصا در مورد هموطنان عزيز آذربايجان شرقي که فيلم آن در سايت‌ها موجود است).

در مصاحبه‌ات عنوان کرده‌اي که من مردم و 200 خانوار از کنارم نان مي خورند. بابا آخر چقدر من من مي کني توصيه مي‌کنم از اين من لعنتي خودت را دور کني. شايد به آدميت نزديک شوي. آخر چقدر خودشيفتگي آقاي من. آخر تو که هستي که 200 خانوار از بغل تو نان بخورند آنهايي که تو را مي شناسند خوب مي‌دانند که اگر 40 درجه تب داشته باشي يک درجه آن را هم بدون منفعت به کسي نمي‌دهي. پس مدام نگو 200 خانوار از کنار من نان مي خورند. اينقدر من من نکن. رها کن اين غرور کاذب و منيت را اينقدر تنها به قاضي نرو و راضي برگرد. بدان که روزي دهنده فقط اوست، ذات لايتناهي نه آدمهاي کوچولويي چون من و تو.

در مصاحبه‌اي عنوان کردي که هميشه شيک پوش بوده و دوست داري طبق مد روز حرکت کني و به کسي نوع لباس پوشيدنت مربوط نيست اما در واقع به نوع لباس پوشيدن من مايلي کهن ايراد گرفته بودي. من هم قبول دارم اصلاً‌ براد پيت و تام کروز (هنرپيشه‌هاي روز دنيا) تمامي حرکات و سکنات خود را از نوع آرايش، نوع لباس پوشيدن نوع استفاده از زيورآلات و ... را از تو الگو مي‌گيرند خصوصاً‌از وقتي که برنامه سه هفته پيش 90 را که توسط دوست شفيق شما در تمامي عرصه‌ها پخش شد، طبق آخرين اخبار واصله براد پيت و تام کروز از تو عاجزانه درخواست کرده‌اند که از مدل‌هاي هزار سوم يا هزاره چهارم را براي آنها ارسال کني چرا که هرگز خود را نمي‌بخشند که در گذشته از مدلهاي شما عقب مانده بودند و آن هم اين بود که پالتو و باراني و پوليور را بايد داخل شلوارشان مي کردند و داخل خيابان رژه مي‌رفتند (اگر اعتراضي داريد به دوست گرمابه و گلستان خود در برنامه 90 داشته باش چرا که اين برنامه را او پخش کرده است).

در مصاحبه‌ات عنوان کردي فلاني يادش رفته سه سال پيش وقتي محکومش کردم رفته بود به مغازه‌ام و نزد برادرم گريه و التماس کرده بود تا مورد عفو ملوکانه قرار گيرد. در اين جا لازم است از عفو ملوکانه‌ات سپاسگزاري کنم و از اينکه قرار بود مرا به خاطر بحث‌هاي کارشناسي و فوتبال که داشته‌ام اعدام کنند و تو گذشت کردي و از قصاص کردن من خودداري کردي. اين عطوفت مردانه‌ات قابل تحسين است (که اصلاً ‌اثري آز آن در تو نيست و صرفاً ‌کينه توز، جاه طلب، خودشيفته و به دنبال نابود کردن آدم‌ها هستي) مجدداً از آن همه بزرگواري‌تان سپاسگزاري کرده و امروز اگر زنده‌ام مديون تو مي دانم که نگذاشتي مرا قصاص کنند. در اين زمينه نه تنها من بلکه خانواده‌ام نيز خود را مديون تو مي‌داند اما مستندات موجود مبين آن است که اين مايلي کهن بود که خواست پس از آنکه در تهران به عربستان باختي و گوشه عزلت جستي و سوراخ موش خريدي تو را از سوراخ موش بيرون بياورند. هرچند بشکند دستي که نمک ندارد.

بديهي است هنوز پاسخ‌هاي من پايان نيافته و در صورت ضرورت ادامه مي‌يابد.

«به مالت نناز که به شبي بند است؛ به جمالت نناز که به تبي بند است.»

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...